بــــه بَعضیا بایَــــدگـُــفـــتـــ: خســــتهــ نَشُــدی ایــنــقَــد عـــاشِـــق شُــدی؟؟؟ وآلآآآآآ مـــآ خَســتهــ شُــدیــــم اَزبَـــــس عِــشــقــهــ جَــدیـــدِت رو تَبــــــریــک گـُفتــــیــم...
همه خدا دارند اما كميابند كساني كه خدا را يافته اند.
خانوم دختــــــــــــــرا توجه:
با دوست پسر خود ازدواج کنید. . . :)
وگرنه مجبور میشین با دوس پسر دیگران ازدواج کنین:|
دستان " تو "
آغاز است
برای ديوانگی من
دستان " تو "
امنيت است
برای بی قراری های من
اجابت است
برای دعای نيمه شب
آرامش است
برای بغض های بی وقت من
دستان " تو "
حرف است
ميان سكوت من
دستان " تو "
فهميدن است
فهميدن ...
به چه نگاه میکنی؟
تو که انتخابت را کرده ای،
فاحشه زنی نیست که تن میفروشد،
فاحشه تویی که یکی را در آغوش داری،
دیگری را زیر سر
و خاطرات دیگری را در قلب...!
تعــهـد داشتــن، قــشنگــه !!
حتـــی تعلــق داشتن !
اینکـه بدونــی مـــال کســی هستــی ...
ســهـم کســی هستــی ...
و اونـــم مـــال تـــوئـــه ..
حـــق تـــوئــه ..
مهـــم نیــس این تعــهـد امـضــاء بشــه تـــو یه کـــاغـذ پــاره !
اصـــل ـِـش جـــای دیگــه سَنَــد خورده
وســـط دلاتـــون
ببـــیــــــن این اسمش دلــــــه...
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه
میشد مغــــــــز!
دلـــــه
نمی فهمــــــه (ˆ⌣ˆ)
تو در تخت
من در تخت
تو با او
من با تیغ
امشب هر دو خونی می ریزیم
تو از میان پاهایت
من از رگ دستانم
امشب خانومی میشوی برای خودت
ومن کولی دم مرگ
که حتی با دیدن خون رگ هایش
به یاد سرخی لبانت می افتد...
کاش بدونی اونی که نشسته. . .
همیشه خسته نیس. . .
شاید جایی برای رفتن نداره. . .(!)
سلامتی اون پسری که شب عروسی عشقش قاطی کرد رفت دم تالار عروسی
ولی نرفت تو که عروسی رو بهم بزنه صبر کرد وقتی عروس اومد بیرون با خشم رفت جلو
تور صورت عروس رو برداشت
دید اصن اون نیست
دیوونه تالارو اشتباه اومد بود
فامیلای دامادم گرفتن مثه سگ زدنش
تعداد صفحات : 67