موفقیت و خوشبختی به شما بخشیده می شود، تنها اگر شما سخاوتمندانه آن را با دیگران تقسیم کنید. آلبر کامو
دکتر علی شریعتی:
همه بشرند اما فقط بعضی ها انسـان اند ...
یک قلب پاک از تمام معابد و مساجد زیبای جهان زیباتر است.ولتر
چیزی که بیشتر از همه عشق را تباه می کند این است که یکدفعه متوجه می شوی رفتار مقبول سابق ات دیگر مضحک شده است
کورت وانگات
پیشاپیش روز
{°•◇↑←ددددخترررر°•◆→↑}
روووووززززز
عزیز دل باباهاااااا
هوووی مامانااااا
ناموووس داداشااااا
جیییییگر بچه محلااااا
عامل انحراف پسرااا
روووووزتون' خوشگل مشگلااا
*♡مووووباااااارک.............
این شعر از خودمه ...
کاش سهم من از تو فقط یه عکس نبود
نگرانی از اینکه الان کجایی و با کی نبود
پریشونی نبود رنج و عذاب نبود
کاش قلبت از من خالی نبود
دستت تو دستای دیگری نبود
کاش حسی نبود عشقی نبود
نگاه اولی نبود دلبستنی نبود
کاش دنیا اینطوری نبود
آخر داستان من و تو جدایی نبود
درمقابل وفا. بیوفایی نبود
کاش زندگی بدون تو تکراری نبود
شب و روز کارم فکر کردن به تو نبود
کاش دستت دارم فقط یه جمله نبود
کاش سهم من از تو . درد نامحدود نبود
زندگی در چشم من شب های بی مهتاب را ماند،
قلب من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند،
ابر بی باران اندوهم، خار خشک سینه کوهم،
سالها رفته است، کز هر آرزو خالی است آغوشم،
نغمه پرداز جمال عشق بودم روزگاری دور،
حالیا خاموش خاموشم...یاد از خاطر فراموشم...
ناله ی من می تراود از در و دیوار
جام عمرم از شراب اشک لبریز
همزبانی نیست تا بگویم به زاری درد خویش
ای دریغ، ای دریغ
دیگر مستی نمی بخشد شباب
جام من خالی شده از عشق ناب
ساز من فریادهای بی جواب
همچنان در ظلمت شبهای بی مهتاب
همچنان پژمرده در پهنای این مرداب
همچنان لبریز از اندوه می پرسم
دل اگر بشکست؟ عهد اگر بگسست؟ مهر اگر دیگر به دل ننشست؟
تا کجا باید به رنج زندگی سر کرد؟
تا کجا باید به رنج زندگی سر کرد؟
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
خودت دیدی دعامون بی اثر بود
خودش مارو برای هم نمیخواست...
خدااز حسرت ما با خبر بود...
تموم لحظه های این شب سرد..
فقط خواست نیممونو دیده باشیم...
بدونیم نیمه ما مال ما نیست...
فقط میخواست همو فهمیده باشیم...
خدا مارو برای هم نمیخواست ...
تعداد صفحات : 5