من برای خودم می نویسم…
توبرای خودت بخوان…
من حرف دلم رامی نویسم…
توحرف دلت را بخوان…
من برای عشق می نویسم…
توبرای معشوقه ات بخوان…
من برای خودم می نویسم…
توبرای خودت بخوان…
من حرف دلم رامی نویسم…
توحرف دلت را بخوان…
من برای عشق می نویسم…
توبرای معشوقه ات بخوان…
وصیتنامه فریدون فروغی...
بگویید بر گورم بنویسند:
زندگی را دوست داشت
ولی آن را نشناخت...
مهربان بود
ولی مهر نورزید...
طبیعت را دوست داشت
ولی از آن لذت نبرد...
در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود
ولی کسی بدان راه نیافت...
در زندگی احساس تنهایی می نمود
ولی هرگز دل به کسی نداد...
و خلاصه بنویسید:
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت
نه زندگی را برای زنده بودن...
همیشه لازم نیست چهره ای زیبا داشته باشی یا صدایی دلنشین همین که قلبت زیبا باشد قلبت زیبا ببیند، کافیست داشتن قلبی زیبا تا اندازه ای خاص هست که بتوانی خیلی ها را مجذوب خود کنی...
عمل چندانی از ما نخواسته اند
مهم تر از عمل کردن ، عمل نکردن است...
تقوا یعنی عمل گناه مرتکب نشدن
همه میپرسند چکار کنیم؟
من میگویم بگویید چکار نکنیم؟؟
شـاه کـلــيـد اصـلــي رابـطــه بـا خـــــــــدا "گـــناه نــکـــردن اســت . . ."
روزي انيشتين به چارلي چاپلين گفت :
مي داني آنچه که باعث شهرت تو شده چيست؟
"اين است که تو حرفي نميزني و همه حرف تو را مي فهمند"!
چارلي هم با خنده مي گويد :
تو هم مي داني آنچه باعث شهرت تو شده چيست؟
"اين است که تو با اينکه حرف ميزني، هيچکس حرفهايت را نمي فهمد"!
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم، شاید این است دلیل تنهایی مان.. (زنده یاد دکتر علی شریعتی)
چاپلین به دخترش نوشت:
تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدنت را عریان نکن...
هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن...
قلبت را خالی نگاه دار واگر روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک نفر باشد...
و به او بگووو:
((توار کمتراز خدا و بیشتر از خود دوست دارم))
, خداوندا اگر روزی بشر گردی، ز حال بندگانت با خبر گردی، پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن از این بدعت!
دکتر علی شریعتی
صحبتی از استاد دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران که می گفت: زن زیبـاســت ... چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است... چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش.. چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت ... و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی... چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند... زن زیباست... آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود؛ مادر است، همسر است، راحت جان است ... زن زیباست ... زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ... زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ... زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ... آری زن زیبـــــاست... (تقديم به زنهاي سرزمینم)
هیچگاه، هیچگاه و هیچگاه خود را دست کم نگیرید و تحقیر نکنید،
بیاد داشته باشید که خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت…
تعداد صفحات : 5