صدای باران می آید................
آری آسمان هم از غصه نبودنت دلتنگ شده است...........
هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای دیدنت میتپد ای آفتاب درخشان.................
الهم عجل لولیک الفرج
صدای باران می آید................
آری آسمان هم از غصه نبودنت دلتنگ شده است...........
هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای دیدنت میتپد ای آفتاب درخشان.................
الهم عجل لولیک الفرج
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده!