loading...
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒسایت عاشقانه پردیس لاوƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
حسام عطایی بازدید : 43 شنبه 29 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس

نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت: پسرم!یک بهار،یک تابستان،یک پاییز و یک زمستان رادیدی! از این پس همه چیزجهان تکراریست؛ جز مهربانی !

حسام عطایی بازدید : 65 شنبه 29 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس

وصیتنامه فریدون فروغی...

بگویید بر گورم بنویسند:
زندگی را دوست داشت
ولی آن را نشناخت...
مهربان بود
ولی مهر نورزید...
طبیعت را دوست داشت
ولی از آن لذت نبرد...
در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود
ولی کسی بدان راه نیافت...
در زندگی احساس تنهایی می نمود
ولی هرگز دل به کسی نداد...
و خلاصه بنویسید:
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت
نه زندگی را برای زنده بودن...

حسام عطایی بازدید : 53 شنبه 29 شهریور 1393 نظرات (0)

سلام درسته که نشد برات خرس و قلب بخرم اما این اس ام اس رو برات بفرستادم

تا بدونی همیشه دوست دارم ولنتاین مبارک

حسام عطایی بازدید : 52 دوشنبه 24 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس

دوست دارم شمع باشم، در دل شبها بسوزم... روشنی بخشم میان جمع و خود تنها بسوزم

شمع باشم، اشک بر خاکستر پروانه ریزم... یا سمندر گردم و در شعله بی پروا بسوزم

لاله ای تنها شوم در دامن صحرا برویم... کوه آتشی گردم و در حسرت دریا بسوزم

ماه گردم و در شب سیه روزان بسوزم...شعله آهی شوم، خود را سر تا پا بسوزم

اشک شبنم باشم و بر گونه گلها بلغزم... برق لبخندی شوم، در غنچه لبها بسوزم

یا ز همت پر بسایم بر سر یا همچون انغام... یا بسوزم آنقدر با آتش دل تا بسوزم

تقدیم به کسی که چه آسون من را سوزاند...

 

حسام عطایی بازدید : 39 دوشنبه 24 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس

در اولین صبح عروســی ، زن و شوهــر توافق کردند 
که در را بر روی هیچکس باز نکنند . 
ابتدا پدر و مادر پسر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . 
اما چون از قبل توافق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکرد . 
ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند . 
زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . 
اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : 
نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم . شوهر چ 
یزی نگفت ، و در را برویشان گشود . 
سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد . 
پنجمین فرزندشان دختر بود . برای تولد این فرزند ، 
پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد . مردم متعجبانه از او پرسیدند : 
علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست ؟ 
مرد بسادگی جواب داد : 
چـــون این همـــون کسیــــه که ، در را برویم باز میکنـه !!!

حسام عطایی بازدید : 59 دوشنبه 24 شهریور 1393 نظرات (0)

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید:

«چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟
چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟

...

درباره ما
ورود شما را به سایت پردیس لاو خوش آمد. عرض می کنیم سایت عاشقانه پردیس لاو در سال ۱۳۹3 با هدف جملات زیبا و عاشقانه راه اندازی شد. این سایت هیچگونه وابستگی سیاسی و اقتصادی به سازمان نهاد یا ارگان دولتی و غیر دولتی ندارد و کاملا شخصی می باشد. سایت پردیس لاو در سایت ساماندهی وزارت ارشاد نیز ثبت شده است. از آنجا که تنها منبع بدون نقص قرآن کریم می باشد، و می دانیم کار انسانی هیچ گاه بدون نقص نیست، خوشحال می شویم اشکالات این سایت و مطالب آن را، با ما در میان بگذارید. منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما هستیم. به نویسنده گان درآینده نیاز منیدم! با تشکر مدیر سایت پردیس لاو... ╬♥═╬
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت عاشقانه ما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 666
  • کل نظرات : 58
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 83
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 1,113
  • باردید دیروز : 223
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,950
  • بازدید ماه : 4,358
  • بازدید سال : 23,934
  • بازدید کلی : 1,054,137